نسبت فلسفه سیاسی و فلسفه زبان افلاطون
thesis
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس
- author مصطفی یونسی
- adviser حاتم قادری
- Number of pages: First 15 pages
- publication year 1380
abstract
حیرت (thaumazein) از همبودی لوگوس و پولیس در نزد افلاطون اندیشه را به پرسش درباره وجود نسبت بین ایندو، و در ادامه نوع نسبت آنها برمی انگیزد. براساس روایت افلاطون پرداختن به این مهم مستلزم بیان قیاس پذیری و شباهت (ana/logos) آندوست، زیرا تا امکان قیاس وجود نداشته باشد نمیتوان بین آنها نسبت برقرار کرده و سپس به ویژگی و کیفیت آن پرداخت. اما مطایبه اینجاست که موضوع ((نسبت)) باعث قیاس پذیری آنها میشود. بدین معنا که لوگوس و پولیس پیش از ورود به عرصه فلسفه به معنای ایجاد نسبت و گردآوردن و گرد هم جمع ساختن در دو وادی متفاوت هستند. پس این موضوع معیار و محک وجود نسبت بین آنها میشود، و در ادامه وارد فلسفه شده و فلسفه در قالب فلسفه سیاسی و فلسفه زبان به آنها می پردازد. به عبارتی آنها مقدمه ای برای فلسفه بوده اند و پس از ورود نوبت فلسفه به عنوان همپرسه (که حال نسبت به خواننده نیز اضافه میشود) است که به عنوان دو زیر شاخه خود آنها را در زیر چتر خود نگه دارد. به نظر افلاطون قیاس پذیری ایندو و حوزه به منطق درونی فلسفه در کلیت خود باز می گردد؛ فلسفه براساس و شالوده ((نسبت)) فوسیس و غیر فوسیس (نوموس) رو به سوی خوبی، درستی و حقیقت دارد. فلسفه سیاسی و فلسفه زبان بتناسب الگوی مذکور را در خود به نمایش و اجرا می گذارند. از اینرو با همدیگر نسبت دارند و زمینه برای نسبت سنجی آنها مهیاست. براساس اصطلاح شناسی خود افلاطون (plato) نسبت ایندو و عرصه را میتوان نسبتی عرضی (platos) قلمداد کرد. دو ساخت وجودی و معرفتی که همدوش، همگام، و همراه هم به پیش میروند، و از آنرو که در کلیت امر دغدغه و مسئله اشان یکی است در زمان حرکت به یاری و مشارکت هم میایند. فلسفه سیاسی که با ترکیب خاص فوسیس و نوموس رو به سوی امر خوب و نیک حرکت میکند به یاری فلسفه زبان متناسب نیاز دارد؛ و فلسفه زبانی که باترکیب خاص فوسیس و نوموس رو به سوی امر درست و حقیقت حرکت می کند به یاری فلسفه سیاسی متناسب نیاز دارد.
similar resources
افلاطون و خاستگاههای فلسفه زبان
فلسفه معاصر(بویژه فلسفه تحلیلی) را در قیاس با فلسفه های «وجود» محور و«شناخت» محور، فلسفه ای« زبان» محور دانسته اند .با این وجود می توان خاستگاههای تاملات فلسفی در باب زبان را در تاریخ فلسفه دنبال کرد. نخستین تاملات فلسفی جدی در باب زبان در محاورات افلاطون وبیش ازهمه در محاوره کراتیلوس به چشم می خورد. وی در این محاوره ، به نقادی دودیدگاه عمده درباب رابطه زبان وحقیقت، یعنی دیدگاه طبیعت گرایی افرا...
full textافلاطون و خاستگاههای فلسفه زبان
فلسفه معاصر(بویژه فلسفه تحلیلی) را در قیاس با فلسفه های «وجود» محور و«شناخت» محور، فلسفه ای« زبان» محور دانسته اند .با این وجود می توان خاستگاههای تاملات فلسفی در باب زبان را در تاریخ فلسفه دنبال کرد. نخستین تاملات فلسفی جدی در باب زبان در محاورات افلاطون وبیش ازهمه در محاوره کراتیلوس به چشم می خورد. وی در این محاوره ، به نقادی دودیدگاه عمده درباب رابطه زبان وحقیقت، یعنی دیدگاه طبیعت گرایی افرا...
full textپیوند معرفت و قدرت در فلسفه سیاسی افلاطون
اساسیترین اصل فلسفه سیاسی افلاطون، قرار گرفتن ساختار مدینه فاضله براساس قدرتی است که فقط از طریق معرفت و شناخت حقیقی بهدست میآید. از دیدگاه افلاطون ملاک قدرت در جامعه معرفت است، بهطوری که هرکس در جامعه معرفت بیشتری داشته باشد، شایستگی بیشتری برای کسب قدرت دارد. افلاطون چاره رهایی از بحران و دگرگونی سیاسی را استواری سیاست بر پایه معرفت و خرد میداند، بر این اساس او سیاست سوفسطائیان را بهدلی...
full textفلسفه مجازات افلاطون
مفهوم مجازات یکی از مفاهیم مورد توجه فلسفه افلاطون است که در دیالکتیک با مفهوم عرفی مجازات به دست میآید. افلاطون با رد مبنای کینخواهی رایج در مورد مجازات در زمان خود، فلسفه مجازات را اصلاح مجرم میداند. به تعبیر او مجرم پیش از آنکه خطاکار باشد، فردی جاهل به خیر و شر و بیماری دچار عدم تعادل در قوای نفسانی خود است که توان مهار خشم و شهوت خود را توسط عقل خود ندارد. از همین رو مجازات میبایست مجر...
full textنسبت کلام سیاسی و فلسفه سیاسی
این نوشتار به بررسی نسبت بین دو حوزه مهم اندیشه سیاسی اسلام، یعنی کلام سیاسی و فلسفه سیاسی می پردازد. بر خلاف تصور برخی که فلسفه سیاسی اسلام را به کلام سیاسی تقلیل می دهند، این دو حوزه از هم مستقل و متمایز بوده و به رغم برخی تشابهات، به لحاظ روش، موضوع و مسائل متفاوت هستند. فلسفه سیاسی در دوره اسلامی رشته علمی متمایزی را در خانواده علوم فلسفی تشکیل می داده است، اما مباحث کلام سیاسی در درون مباح...
full textمفهوم دیالکتیک در فلسفه افلاطون
دیالکتیک از نظر لغوی به معنای فن مباحثه و از نظر فلسفی دارای معانی مختلفی است ، مانند دیالکتیک زنون،دیالکتیک سوفسطاییان،دیالکتیک سقراط،دیالکتیک افلاطون و... به نظر افلاطون یکی از ویژگیهای دیالکتیک این است که آن، مخرب فرضیات است . حال سوال این است که تخریب فرضیه یعنی چه؟ دیالکتیک دو مرحله دارد : 1- دیالکتیک صعودی 2- دیالکتیک نزولی آیا انسان،فطرتاً مطلق خواه است ؟ این مقاله به بحث و بررسی مسا...
full textMy Resources
document type: thesis
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023